دختر شینا

ساخت وبلاگ
رفت و نگاهش بر خدا بود و خدا بود پشت پناه او که از اهل سما بود خورشید نورش منجلی از نور او بود او جلوه ی خوش نقش ذات کبریا بود سر داد و شد سردار تا روز قیامت قاری قرآن بر نی و قبله نما بود تیری که از سوی عدو آمد به سویش انگار مشتاق دیدن خون خدا بود شب آمد و مهتاب محو ماه رویش اوج طلوع روشنایی کربلا بود در گوشه ای از خیمه ها گرم مناجات در کنج دیگر خواهرش گرم دعا بود الغوث می گفت و به خواهر خیره می شد چون زینبش دخت علی مرتضی بود خواهر کنارش آمد و با گریه بنشست خواهر دلش محزون ز داغ مجتبی بود بعد از حسن مانده برایش یک برادر دختر شینا...
ما را در سایت دختر شینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bigheid بازدید : 141 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 4:16

لدر روز یکشنبه 21 آبان ماه زلزله ای به بزرگی 7 و 3 دهم ریشتر منطقه ی ازگله ، واقع در استان کرمانشاه را لرزاند . بیشترین آسیبها و تلفات جانی در شهرهای "سر پل ذهاب" و قصر شیرین رخ داده و طبق آخرین آمار 433 کشته و بیشتر از 7 هزار زخمی حاصل این تجربه ی تلخ بوده. دیروز بعد از 72 ساعت از وقوع زلزله ، از زیر آوار پسر 8 ماهه ای به صورت معجزه آسا نجات پیدا کرد. البته مادر این پسربچه که برای نجات فرزندش او را در آغوش گرفته بود، غزل خداحافظی را در اولین لحظه ها زیر خروارها خاک و آوار خوانده بود. روحش شاد. .... آن شب خدا انگار تقدیری دگر داشت از سرنوشت مبهم مردم خبر داشت آن شب تمام زندگی پیچیده می شد گویا زمین بر مردمان چشمان تر داشت مرغ اجل بر خانه ها پرواز می کرد بر چشم اهل آسمان گاهی نظر داشت وقتی مهیا شد بساط پر کشیدن پرواز شد روزی آن که بال و پر داشت یک لحظه دنیای خلائق واژگون شد دست اجل بگرفت آن ها را و برداشت بین خرابه در میان کوخ و آوار مادر ولی فرزند دلبندش به بر داشت روحش مسافر بود اما جسم پاکش فکر نفس های جگر گوشه به سر داشت مادر فدا شد تا بماند شیرخواره آن شب خدا انگار تقدیری دگر داشت... دختر شینا...
ما را در سایت دختر شینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bigheid بازدید : 150 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 4:16

 

روزها می گذرد عشق فقط می ماند

عشق تقدیر قشنگیست خدا می داند

دخترک شاخه گلی دست گرفت و حالا

نغمه ی وصل به لب دارد و هی می خواند

آن طرف ماه ، میان شب تاریک است و

کاشکی عشق تو را روبرویش بنشاند

مزد آدم دل خوش بود که آن بگرفتند

نیست اهل نفسی حق دلم بستاند؟

دست تقدیر چه کرده ست به اهل عالم

مست می گشته و گه معرکه می چرخاند

مثل یک مکتب و مدرس شده دنیای خدا

گاه تنبیه کند درس هنر فهماند

دختر شینا...
ما را در سایت دختر شینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bigheid بازدید : 181 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 4:16